چرا چرا چرا؟
از تو مینویسم به تو برای تو و باز دوباره ازتو
چرا گاهی دلم انقدر برای شادمانی در نگاهت زار میگرید؟
چرا دیگر دلم در تو نمیبیند نمیخندد؟
چرا دگر صدایت را وجودم سر نمیتابد؟
چرا دیگر نگاهت را نگاهم برنمیگیرد...
+ نوشته شده در سه شنبه سوم بهمن ۱۳۸۵ ساعت 15:27 توسط فیروزه
|